تحلیل الگوریتمی محتوای جعلی در سال ۲۰۲۶ با نمودارهای معناشناختی و داشبورد رتبه‌بندی برای تشخیص صحت محتوا در گوگل

چطور الگوریتم‌ها محتوای جعلی را تشخیص می‌دهند؟ مدل‌های تشخیص در ۲۰۲۶

آنچه در این مطلب میخوانید !

در ۲۰۲۶، مسئله اصلی سئو دیگر فقط «نوشتن محتوای بیشتر» نیست؛ پرسش بنیادی این است که موتورهای جست‌وجو در عصر مدل‌های مولد و ChatGPT چطور می‌فهمند یک متن واقعیت را روایت می‌کند یا یک توهم شیک و قانع‌کننده است. الگوریتم‌ها باید بین هزاران صفحه‌ با نگارش خوب، آن‌هایی را جدا کنند که واقعیت را تحریف نمی‌کنند، آمار جعلی نمی‌سازند و کاربر را به تصمیم اشتباه نمی‌کشانند. برای مدیران و استارتاپ‌ها، معنی این تحول این است که «اعتماد الگوریتمی» به یک دارایی استراتژیک تبدیل شده؛ چیزی فراتر از چند ترفند سئویی یا بازی با کلمات کلیدی.

۱. چارچوب کلی تشخیص محتوای جعلی در ۲۰۲۶

الگوریتم‌های تشخیص محتوای جعلی در ۲۰۲۶ یک سیستم چندلایه هستند؛ نه یک فیلتر ساده. گوگل و سایر موتورهای جست‌وجو هر صفحه را هم‌زمان از سه زاویه ارزیابی می‌کنند: «درستی ادعا»، «اعتبار منبع» و «سازگاری با رفتار کاربر». ترکیب این سه، جایگاه محتوا را در نتایج تعیین می‌کند.

از تطبیق کلمه‌به‌کلمه تا تحلیل معناشناختی

در نسل قدیمی سئو، بررسی صحت محتوا معمولاً محدود به لینک‌ها، استنادها و سیگنال‌های ساده ساختاری بود. در ۲۰۲۶، سیستم‌ها ابتدا محتوای صفحه را به «بردارهای معنایی» تبدیل می‌کنند؛ یعنی هر پاراگراف را به یک نمایش عددی در یک فضای چندصدبعدی، که معنای متن را بدون وابستگی به عبارات دقیق، مدل می‌کند. سپس این بردارها با شبکه‌ای از داده‌های مرجع (گراف دانش، پایگاه‌های علمی، خبرگزاری‌های معتبر و…) مقایسه می‌شود.

نتیجه این است که الگوریتم دیگر فقط نمی‌بیند شما نوشته‌اید «نرخ تورم ۴ درصد است»، بلکه می‌فهمد این جمله یک «ادعای کمّی درباره شاخص اقتصادی» است و باید با چه منابعی سنجیده شود. همین نگاه باعث شده طراحی وب‌سایت حرفه‌ای دیگر فقط مسئله UI و سرعت نباشد؛ معماری محتوا و نحوه بیان ادعاها به یک لایه فنی از سئو تبدیل شده است.

۲. مدل‌های Claim Detection: الگوریتم چطور «ادعا» را جدا می‌کند؟

اولین قدم در تشخیص محتوای جعلی، تشخیص این است که «کجا دارید ادعا می‌کنید». همه جملات وزن یکسان ندارند؛ جمله «این مقاله ۱۰ دقیقه زمان مطالعه دارد» با «این دارو سرطان را درمان می‌کند» از دید الگوریتم دو سطح متفاوت از ریسک هستند. اینجا مدل‌های Claim Detection وارد عمل می‌شوند.

تشخیص ادعا با نگاه زبانی و ساختاری

Claim Detection ترکیبی از پردازش زبانی و الگوهای آماری است. مدل، نشانه‌هایی مانند افعال وجه اخباری («است»، «خواهد بود»، «باعث می‌شود»)، اعداد و درصدها، مقایسه‌ها («بیشتر از»، «کمتر از»)، و ارجاع به موجودیت‌ها (شرکت‌ها، بیماری‌ها، شهرها) را اسکن می‌کند تا «جملات ادعایی» را تگ کند. برای مثال:

  • «این افزونه سرعت سایت شما را سه برابر می‌کند» → ادعای کمی پرریسک
  • «احتمالاً این روش در برخی سایت‌ها جواب می‌دهد» → ادعای ضعیف با عدم قطعیت
  • «کاربران معمولاً با فرم‌های طولانی مشکل دارند» → ادعای رفتاری مبتنی بر تجربه

در یک سایت ایرانی که خدمات مالی یا سلامت ارائه می‌دهد، تراکم ادعاهای پرریسک بالا باشد ولی لینک و استناد معتبر نداشته باشد، به‌سرعت در رادار سیستم‌های ضد محتوای گمراه‌کننده قرار می‌گیرد. بنابراین در استراتژی محتوا و سئوی پیشرفته، مدیریت «سطح ادعایی» متن، به‌اندازه چگالی کلمات کلیدی مهم شده است.

تفکیک ادعا از نظر، تجربه و روایت

چالش جدی اینجاست که الگوریتم باید بین «Fact» و «Opinion» فرق بگذارد. جملات دارای نشانه‌های شخصی‌سازی مانند «به‌نظر من»، «تجربه ما در رومت» یا «در پروژه‌های ایرانی که دیده‌ایم» معمولاً به‌عنوان نظر یا روایت تجربه برچسب می‌خورند و با استاندارد سخت Fact-Checking سنجیده نمی‌شوند، اما همچنان در ارزیابی کلی اعتبار محتوا اثر دارند. این تمایز برای برندهایی که می‌خواهند بین تحلیل و ادعا تعادل ایجاد کنند، حیاتی است.

۳. Fact-Checking خودکار و تطبیق با منابع معتبر

پس از برچسب‌گذاری ادعاها، سیستم باید تشخیص دهد هر ادعا تا چه حد با واقعیت‌های ثبت‌شده سازگار است. اینجا مدل‌های Fact-Checking خودکار وارد می‌شوند که از ترکیب گراف دانش، پایگاه‌های اطلاعاتی خارجی و ایندکس وب استفاده می‌کنند.

سه لایه اصلی Fact-Checking

در عمل، می‌توان این روند را به سه لایه تقسیم کرد:

  1. جست‌وجوی شواهد (Evidence Retrieval): برای هر ادعای مهم، سیستم به‌دنبال اسناد مرتبط می‌گردد؛ هم در وب آزاد، هم در منابع سیستمی مانند ویکی‌دیتا، پایگاه‌های علمی یا گزارش‌های رسمی.
  2. تحلیل سازگاری معنایی: الگوریتم با استفاده از بردارهای معنایی بررسی می‌کند که آیا شواهد، ادعا را تأیید، رد یا صرفاً شرح می‌دهند.
  3. نمره‌دهی به اطمینان: هر ادعا یک نمره «اعتماد به صحت» می‌گیرد که بعداً در مدل رنکینگ لایه‌ای استفاده می‌شود.

برای مثال اگر صفحه‌ای ادعا کند «در ۲۰۲۴ سهم موبایل از ترافیک وب ایران کمتر از ۳۰ درصد است»، اما اکثریت منابع تحلیلی معتبر (داخلی و خارجی) سهمی بیش از ۷۰٪ را نشان دهند، ادعا احتمالاً در دسته «رد شده» قرار می‌گیرد. تکرار این نوع تضادهای آشکار در یک دامنه، آن را در فیلترهای ضد اسپم معنایی قرار می‌دهد.

جدول مقایسه: Fact-Checking دستی vs الگوریتمی

ویژگی Fact-Checking دستی Fact-Checking الگوریتمی ۲۰۲۶
سرعت کم، محدود به تعداد ویراستار بسیار بالا، در مقیاس میلیارد صفحه
پوشش فقط روی محتوای حساس تقریباً همه صفحات ایندکس‌شده
عمق بررسی بالا اما محدود به چند منبع متوسط، اما روی ده‌ها منبع موازی
سوگیری انسانی بالا پایین‌تر، اما وابسته به داده‌های آموزشی

۴. تحلیل بردارهای معنایی و Semantic Conflict Resolution

«بردارهای معنایی» قلب تشخیص محتوای جعلی در ۲۰۲۶ هستند. الگوریتم‌ها دیگر فقط کلمات مشابه را تطبیق نمی‌دهند، بلکه ساختار مفهومی جملات را با هم مقایسه می‌کنند. اینجاست که مفهوم Semantic Conflict Resolution یا «حل تعارض معناشناختی» مطرح می‌شود.

تعارض معنایی یعنی چه؟ (با مثال ساده)

فرض کنید دو صفحه درباره «طراحی وب‌سایت شرکتی» صحبت می‌کنند:

  • صفحه A: «در طراحی وب‌سایت شرکتی، سادگی و شفافیت پیام مهم‌ترین عامل اعتماد است.»
  • صفحه B: «طراحی وب‌سایت شرکتی هرچه شلوغ‌تر و پر از انیمیشن باشد، اعتماد بیشتری می‌سازد.»

هر دو جمله از نظر واژگانی مشابه‌اند (طراحی، وب‌سایت، شرکتی، اعتماد) اما از نظر معنا در تضاد مستقیم‌اند. موتور جست‌وجو این تضاد را با مقایسه بردارهای معنایی جمله‌ها با «خوشه دانش» خود درباره UX و اعتماد کاربر تشخیص می‌دهد. اگر ده‌ها منبع معتبر و داده رفتاری نشان دهند که سادگی و شفافیت با اعتماد هم‌بسته است، ادعای صفحه B به‌عنوان «مظنون به گمراه‌کنندگی» علامت می‌خورد، حتی اگر کلماتش جذاب و سئوپسند باشند.

حل تعارض در مقیاس وب

در Semantic Conflict Resolution الگوریتم:

  • خوشه‌ای از ادعاهای مشابه را در سراسر وب تشکیل می‌دهد.
  • برای هر خوشه، «مرکز ثقل معنایی» را بر اساس منابع بااعتبار بالاتر محاسبه می‌کند.
  • انحراف هر ادعا از این مرکز ثقل را اندازه می‌گیرد.

ادعاهایی که دائماً خارج از این محدوده‌اند، بدون استناد معتبر، در درازمدت از نتایج اصلی عقب رانده می‌شوند. این همان جایی است که استراتژی محتوا باید بین «شوک‌آوری» و «سازگاری با شواهد» تعادل منطقی برقرار کند.

۵. سیستم‌های ضد اسپم، وزن‌دهی اعتبار و ارزیابی نویسنده

تشخیص محتوای جعلی فقط مسئله متن نیست؛ مسئله «چه کسی» و «کجا» هم است. سیستم‌های ضد اسپم مدرن، سطوح مختلف اعتبار را برای دامنه، نویسنده و حتی الگوی انتشار در نظر می‌گیرند.

وزن‌دهی اعتبار دامنه و صفحه

موتور جست‌وجو برای هر دامنه و هر صفحه، پروفایل اعتبار جداگانه‌ای دارد که به‌مرور زمان ساخته می‌شود. برخی سیگنال‌های کلیدی:

  • سابقه تضاد با داده‌های مرجع: چه‌قدر از ادعاهای گذشته شما بعدها «نادرست» یا «گمراه‌کننده» برچسب خورده‌اند.
  • الگوی لینک‌سازی: لینک‌های خریداری‌شده، مزرعه لینک، یا تبادل غیرطبیعی، امتیاز اعتبار را کاهش می‌دهند.
  • هم‌خوانی موضوعی: اگر وب‌سایتی که سال‌ها درباره طراحی وب و UX نوشته، ناگهان شروع به ارائه ادعاهای پزشکی بی‌منبع کند، وزن اعتبارش در آن حوزه تقریباً صفر خواهد بود.

مدل‌های ارزیابی نویسنده (Author Scoring)

از ۲۰۲۶ به بعد، با هم‌گرایی داده‌های ساختاری (Schema، پروفایل حرفه‌ای، ارجاعات) و سیگنال‌های رفتاری، مدل‌های ارزیابی نویسنده عملی‌تر شده‌اند. سیستم برای هر نویسنده (حقیقی یا برند) به‌صورت ضمنی یک نمره می‌سازد که بر پایه موارد زیر است:

  • ثبات موضوعی: آیا نویسنده در یک حوزه تخصصی متمرکز است یا هر روز درباره یک موضوع تصادفی می‌نویسد؟
  • نسبت محتواهای «اصیل» به «بازنویسی‌شده» از دید الگوریتم.
  • واکنش کاربران: زمان ماندگاری، ذخیره‌سازی، به‌اشتراک‌گذاری، و نرخ برگشت از صفحه.

برای متخصصان ایرانی، این یعنی داشتن یک سایت شخصی ساختارمند با معماری محتوای شفاف و رزومه قابل ردیابی، مستقیماً در اعتبار الگوریتمی آن‌ها مؤثر است؛ چیزی که در طراحی وب‌سایت شخصی حرفه‌ای باید از ابتدا دیده شود.

۶. نقش داده‌های مکالمه‌ای و سیگنال‌های UX در تشخیص محتوای جعلی

یکی از تغییرات کلیدی ۲۰۲۶، استفاده گسترده از داده‌های مکالمه‌ای (Conversation Data) است؛ داده‌هایی که از تعامل کاربران با چت‌بات‌ها، دستیارهای هوشمند و بخش‌های «سوال بپرسید» در نتایج جست‌وجو تولید می‌شود. این داده‌ها دو نقش مهم دارند: کشف شکاف‌های اطلاعاتی و شناسایی محتوای گمراه‌کننده.

چطور مکالمات کاربر، محتوای شما را قضاوت می‌کنند؟

وقتی کاربر بعد از خواندن یک صفحه، در لایه مکالمه‌ای (مثلاً چت در نتایج گوگل) می‌پرسد «آیا واقعاً این روش درمان تأیید شده است؟» یا «این آمار تورم درست است؟»، الگوریتم متوجه می‌شود که یک «نقطه تردید» حول آن صفحه شکل گرفته است. اگر این الگو برای یک دامنه مرتب تکرار شود، سیگنال قوی است که محتوای آن برند یا بیش‌ازحد ادعایی است یا مبهم.

به‌همین شکل، سیگنال‌های UX مثل اسکرول نکردن، برگشت سریع به نتایج، یا جست‌وجوی مجدد همان پرسش با عبارت «واقعی» یا «معتبر»، نشان می‌دهد کاربر احساس کرده با محتوای ناقص یا جعلی روبه‌رو شده است. این داده‌ها در مدل رنکینگ لایه‌ای به‌عنوان «بازخورد دنیای واقعی» وزن‌گذاری می‌شوند.

۷. مدل رنکینگ لایه‌ای: چگونه همه چیز در رتبه‌بندی ترکیب می‌شود؟

برای فهم نهایی اینکه گوگل چگونه در ۲۰۲۶ محتوای جعلی را عقب می‌زند، باید به مدل رنکینگ لایه‌ای نگاه کنیم؛ رویکردی که امتیاز نهایی یک صفحه را حاصل جمع ساده سیگنال‌ها نمی‌بیند، بلکه آن‌ها را در چند لایه متوالی پردازش می‌کند.

سه لایه پیشنهادی در رنکینگ لایه‌ای

می‌توان یک مدل مفهومی سه‌لایه برای این سیستم ترسیم کرد:

  1. لایه سازگاری معنایی (Semantic Integrity Layer)
    در این لایه، ادعاها، تضادهای معنایی و نمره Fact-Checking هر صفحه محاسبه می‌شود. خروجی این لایه، نمره‌ای است که نشان می‌دهد صفحه تا چه حد «با جهان داده‌ای شناخته‌شده» سازگار است.
  2. لایه اعتبار و سیگنال‌های خارج‌متن (Authority & Off-Text Layer)
    سیگنال‌های دامنه، نویسنده، لینک‌ها، پروفایل برند، و داده‌های مکالمه‌ای در این لایه ترکیب می‌شوند تا «وزن اعتماد» محتوا مشخص شود.
  3. لایه تجربه کاربری و نیت جست‌وجو (UX & Intent Layer)
    در لایه نهایی، رفتار واقعی کاربران (کلیک، ماندگاری، اسکرول، برگشت) و میزان تطابق صفحه با نیت جست‌وجو، نمره لایه‌های قبلی را تقویت یا تضعیف می‌کند.

نکته مهم برای استراتژی محتوا این است که «دور زدن» یک لایه با بهینه‌سازی دیگر لایه‌ها تقریباً ناممکن شده است؛ نمی‌توانید با ظاهر UX خوب و سرعت بالا، تضادهای معنایی و ادعاهای جعلی را پنهان کنید.

۸. چالش‌ها، پیامدها و توصیه‌های عملی برای سایت‌های ایرانی

سایت‌های ایرانی در این مدل جدید با چند چالش جدی مواجه‌اند: کمبود منابع مرجع بومی، وفور بازنویسی‌ سطحی، و فرهنگ «اغراق در وعده» در صفحات فروش. در عین حال، این وضعیت برای برندهایی که استاندارد محتوایی بالاتری انتخاب می‌کنند، یک فرصت رقابتی واضح است.

چالش‌ها و راه‌حل‌های کلیدی

چالش پیامد الگوریتمی راه‌حل عملی
آمار و ادعاهای بدون منبع نمره Fact-Checking پایین، کاهش اعتماد دامنه استناد شفاف، لینک به گزارش‌ها، ویرایش ادعاهای عددی
بازنویسی ماشینی محتوای خارجی برچسب محتوای تکراری، اعتبار پایین نویسنده افزودن تحلیل بومی، مثال‌های واقعی ایرانی
لحن تبلیغاتی و وعده‌های قطعی الگوی گزارش اسپم از سوی کاربران، کاهش رتبه تعدیل لحن، بیان شرایط و محدودیت‌ها

برای رومت، که هویت خود را بر «تحلیل دقیق»، «معماری محتوا» و «طراحی داده‌محور» بنا کرده، این تحولات طبیعی‌ترین زمینه برای ایجاد تمایز است. هرچه ساختار سایت، لحن و استراتژی محتوای یک برند شفاف‌تر و صادقانه‌تر طراحی شود، احتمال هم‌سویی آن با الگوریتم‌های ضد محتوای جعلی در ۲۰۲۶ بیشتر خواهد بود.

جمع‌بندی

در معماری جدید وب، تشخیص محتوای جعلی یک لایه اضافه بر سئو نیست؛ خود «هسته سئو» است. موتورهای جست‌وجو در ۲۰۲۶، با ترکیب Claim Detection، Fact-Checking خودکار، تحلیل بردارهای معنایی و مدل‌های ارزیابی نویسنده، به‌دنبال این هستند که فقط محتوای منسجم با جهان واقعی و تجربه واقعی کاربران را در صدر نتایج نگه دارند. برای برندها و مدیران ایرانی، پیام روشن است: استراتژی محتوا باید به‌جای تولید انبوه متن، روی «مهندسی ادعا»، استنادپذیری و یکپارچگی هویتی متمرکز شود.

گام‌های عملی در این مسیر شامل بازطراحی ساختار صفحات، تعریف شفاف پیام برند در وب، استانداردسازی لحن ادعاها و استفاده هوشمندانه از ابزارهای AI برای کمک در تحقیق و معماری محتواست؛ نه جایگزینی کامل انسان. اگر به‌دنبال ساخت یک حضور آنلاین پایدار و قابل‌اعتماد هستید، نقطه شروع، بازنگری در نسبت میان «قولی که در صفحه می‌دهید» و «واقعیتی است که الگوریتم‌ها و کاربران آن را تأیید می‌کنند».

سوالات متداول

۱. آیا گوگل واقعاً می‌تواند محتوای جعلی را از محتوای اشتباه تفکیک کند؟

الگوریتم‌ها بیشتر روی «الگوی تکرار خطا» و تضاد با منابع معتبر حساس‌اند؛ یک اشتباه انسانی یا عددی کوچک معمولاً مشکل‌ساز نمی‌شود، اما تکرار ادعاهای نادرست و بدون منبع می‌تواند به کاهش اعتماد دامنه منجر شود.

۲. استفاده از هوش مصنوعی برای تولید محتوا، احتمال تشخیص جعلی بودن را بیشتر می‌کند؟

مسئله خود ابزار نیست، بلکه نحوه استفاده از آن است؛ اگر خروجی AI بدون ویرایش انسانی، بدون استناد و بدون تطبیق با واقعیت منتشر شود، هم‌پوشانی بالای معنایی با متون دیگر و خطاهای factual می‌تواند ریسک برچسب‌گذاری به‌عنوان محتوای بی‌کیفیت یا گمراه‌کننده را بالا ببرد.

۳. برای کاهش ریسک محتوای گمراه‌کننده در سایت، از کجا شروع کنیم؟

به‌طور عملی بهتر است صفحات حساس (خدمات، لندینگ‌های اصلی و مقالات پربازدید) را اولویت‌بندی کنید، ادعاهای عددی و قطعی را فهرست کنید، برای هرکدام منبع مشخص بگذارید و لحن را طوری بازنویسی کنید که شرایط، فرض‌ها و محدودیت‌ها شفاف باشد.

۴. آیا لینک دادن به منابع خارجی همیشه به نفع اعتبار محتوای ماست؟

اگر منابع انتخابی شما معتبر و مرتبط باشند، لینک‌دهی معمولاً سیگنال مثبتی است؛ اما لینک‌های سطحی، به‌روز نبودن منابع یا استفاده از سایت‌های کم‌اعتبار می‌تواند اثر معکوس داشته باشد، بنابراین انتخاب و به‌روزرسانی استنادها اهمیت زیادی دارد.

۵. نقش تجربه کاربری در تشخیص محتوای جعلی چیست؟

رفتار کاربران روی صفحه مثل زمان ماندگاری، اسکرول، برگشت به نتایج و جست‌وجوی مجدد، برای الگوریتم نشانه‌ای از احساس اعتماد یا تردید است؛ محتوای دقیق اما بدچینش یا مبهم می‌تواند سیگنال‌های منفی UX تولید کند و در نهایت مثل محتوای ضعیف یا گمراه‌کننده دیده شود.

منابع
Google AI Blog – Advances in Responsible AI and Content Integrity
ACL Anthology – Automatic Fact-Checking of Claims on the Web

آنچه در این مطلب میخوانید !
در ۲۰۲۶ الگوریتم‌های گوگل چطور محتوای جعلی را تشخیص می‌دهند؟ از مدل‌های Fact-Checking و تحلیل بردارهای معنایی تا ارزیابی اعتبار نویسنده و داده‌های مکالمه‌ای را دقیق و کاربردی بررسی می‌کنیم.
در طراحی سایت فروشگاهی ۲۰۲۶ فقط ظاهر مهم نیست؛ هماهنگ‌کردن طراحی، سرعت و تجربه خرید است که فروش آنلاین را می‌سازد. در این مقاله، به‌صورت کاربردی و تحلیلی توضیح می‌دهیم چطور یک فروشگاه اینترنتی سریع، زیبا و قابل‌اعتماد برای کاربر ایرانی طراحی کنید.
هوش مصنوعی در تعریف هویت برند با تحلیل داده‌های رفتاری، الگوهای معنایی و روایت‌سازی، به تیم‌های برند کمک می‌کند تصویر دقیق‌تری از ادراک مخاطب بسازند.
طراحی مینیمال در وب‌سایت، با حذف عناصر زائد و تأکید بر وضوح، به برندهای مدرن کمک می‌کند پیام خود را شفاف، حرفه‌ای و ماندگار به کاربر منتقل کنند.
هویت دیجیتال برندهای کوچک اگر یکپارچه و حرفه‌ای طراحی شود، می‌تواند بدون بودجه‌های سنگین تبلیغاتی، اعتماد، تمایز و رشد پایدار در بازار ایران بسازد.
تست تجربه کاربری ابزاری برای تصمیم‌سازی است؛ این مقاله نشان می‌دهد چطور تست UX با داده‌ واقعی، مسیر طراحی، محتوا و استراتژی محصول را برای مدیران و طراحان اصلاح می‌کند.

سعید شریفی

سعید شریفی، نویسنده حوزه سئو، تحلیل الگوریتم‌ها و محتوای مبتنی بر هوش مصنوعی است و رویکردی داده‌محور و آینده‌نگر دارد. او در نوشته‌هایش تلاش می‌کند پیچیدگی الگوریتم‌ها را به بینشی قابل فهم تبدیل کند و مسیرهای رشد واقعی در جست‌وجو را برای مخاطبان روشن سازد.
سعید شریفی، نویسنده حوزه سئو، تحلیل الگوریتم‌ها و محتوای مبتنی بر هوش مصنوعی است و رویکردی داده‌محور و آینده‌نگر دارد. او در نوشته‌هایش تلاش می‌کند پیچیدگی الگوریتم‌ها را به بینشی قابل فهم تبدیل کند و مسیرهای رشد واقعی در جست‌وجو را برای مخاطبان روشن سازد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

3 + 17 =